نژاد راس، داستان یک انقلاب در عرصه پرورش مرغ گوشتی
مقدمه
در آغاز دهه ۱۹۷۰، انقلابی در صنعت طیور آغاز شد؛ زمانی که نخستین نژادهای تجاری اختصاصی مرغ گوشتی پا به عرصه گذاشتند و شرکت Ross Breeders Ltd در اسکاتلند به یکی از پیشگامان این تحول بدل شد. این شرکت با تکیه بر دانش نوپای ژنتیک، برای نخستین بار برنامههای انتخاب را بهصورت نظاممند و علمی اجرا کرد.
ارزیابی پرندگان دیگر صرفاً بر اساس ظاهر نبود، بلکه عملکرد واقعی هر پرنده مبنای انتخاب قرار گرفت و شاخصهایی چون وزن بدن در سنین مشخص، ضریب تبدیل خوراک و درصد لاشه قابل استفاده به ارکان اصلی اصلاح نژادی تبدیل شدند.
یکنواختی گله و ضریب تبدیل در 1970 میلادی
در همین دوره، مفهوم یکنواختی گله نیز مطرح شد؛ عاملی که نهتنها مدیریت گله را تسهیل میکرد، بلکه به کشتاری هماهنگ و محصولی با کیفیت پایدار منجر میشد. نژاد راس در این دهه نخستین جهشهای خود را تجربه کرد.
سرعت رشد افزایش یافت و سن کشتار از حدود ۷۰ روز به ۶۰ تا ۶۳ روز کاهش یافت، در حالیکه وزن نهایی پرنده در این سن برابر یا حتی فراتر از نژادهای سنتی بود. ضریب تبدیل خوراک نیز از ۲.۵ به حدود ۲.۳ تا ۲.۴ بهبود یافت، که در مقیاس صنعتی، صرفهجویی مالی قابل توجهی را به همراه داشت.
مدیریت سالن مرغداری، بیماریها و تغذیه مرغ گوشتی در دهه 1970
در این دهه چالشهای مدیریتی و بهداشتی همچنان پابرجا بودند. سالنهای پرورش فاقد سیستمهای تهویه مکانیکی پیشرفته بودند و تهویه طبیعی، بهویژه در فصول سرد و گرم، مشکلاتی جدی ایجاد میکرد. تجمع گازهایی مانند آمونیاک که موجب تحریک دستگاه تنفسی و افزایش آسیبپذیری پرنده در برابر بیماریها میشد، به یکی از معضلات رایج تبدیل شده بود.
مدیریت بیماریها در این دوره عمدتاً واکنشی بود؛ درمانها زمانی آغاز میشدند که بیماری در گله شیوع یافته و تلفات آغاز شده بود. برنامههای واکسیناسیون هنوز بهصورت استاندارد و فراگیر اجرا نمیشدند و استفاده از آنتیبیوتیکها بهعنوان محرک رشد، به رویهای رایج تبدیل شده بود. افزودن دوزهای پایین آنتیبیوتیک به خوراک، با هدف بهبود رشد و پیشگیری از بیماری، در بسیاری از واحدهای پرورشی انجام میگرفت.
در حوزه تغذیه، شناخت دقیقتری از احتیاجات غذایی پرندگان در سنین مختلف حاصل شد و استفاده از ویتامینها و مواد معدنی سنتتیک در جیرهها رواج یافت. با این حال، جیرهها هنوز بهصورت فازبندی یا مرحلهبندیشده یعنی بصورت آغازین، رشد و پایانی طراحی نمیشدند.
کیفیت بستر نیز به دلیل نبود تهویه مناسب و افزایش تراکم پرورش، کاهش یافته بود و مشکلاتی مانند تاول سینه و زخم پا، ناشی از تماس طولانیمدت پرندگان با بستر مرطوب، افزایش یافت.
بازنگری در زیرساختهای سالن مرغداری
این چالشها صنعت را به سمت بازنگری در زیرساختهای سالنهای پرورش سوق داد. ارتباط مستقیم بین کیفیت محیط پرورش و سلامت پرنده به رسمیت شناخته شد و نخستین سرمایهگذاریها برای بهبود تهویه، نور و مدیریت بستر آغاز شد.
مفهوم جداسازی گلهها بر اساس سن برای شکستن چرخه بیماریها مطرح شد. در این برهه پس از پایان دوره، سالن مرغداری بطور کامل تخلیه و ضدعفونی میگردید. این نوآوری به کاهش بار میکروبی محیط کمک شایانی کرد.
اصلاح ژنتیک در دهه جدید
در پشت صحنه، شرکت راس به گردآوری دادههای عملکردی از گلههای مختلف در سراسر جهان مشغول بود. این دادهها پایهگذار نسل بعدی برنامههای اصلاح نژادی شدند و رقابتی سالم میان شرکتهای ژنتیکی پیشرو مانند راس، آربور ایکرز (کاب) و هایلاین شکل گرفت. این رقابت، موتور محرکهی پیشرفتهای شگرف در دهههای بعدی شد و دهه ۱۹۷۰ را به دورهای تاریخی در گذار از پرورش سنتی به صنعتی و پایهگذاری علمی نژادهای مدرن تبدیل کرد.
رویکرد جدید شرکت راس در دهه 1980
دهه ۱۹۸۰ را میتوان دهه تثبیت و تعمیق بنیانهای علمی در پرورش نژاد راس دانست. در این دوره، شرکت Ross Breeders با بهرهگیری از دادههای انباشتهشده در دهه پیشین، نسلهای جدیدی از پرندگان را معرفی کرد که از نظر سرعت رشد، یکنواختی و کارایی خوراک بهبود یافته بودند. انتخاب ژنتیکی دیگر صرفاً به عملکرد فردی محدود نبود، بلکه با استفاده از مدلهای آماری چندمتغیره، عملکرد خویشاوندان و نسلهای قبلی نیز در تصمیمگیریها لحاظ میشد.
ضریب تبدیل، امنیت زیستی و مدیریت سالن مرغداری در دهه 1980
این رویکرد موجب شد تا ضریب تبدیل خوراک در پایان این دهه به حدود ۲.۰ تا ۲.۲ کاهش یابد، در حالیکه سن کشتار به ۵۲ تا ۵۵ روز رسید. در همین زمان، توجه به بهداشت گله و امنیت زیستی وارد مرحلهای تازه شد. با افزایش تراکم پرورش و گسترش فارمهای بزرگ، خطر شیوع بیماریها افزایش یافت. در پاسخ به این تهدید، مفاهیم پایهای امنیت زیستی مانند «ورود کنترلشده»، «ضدعفونی تجهیزات»، و «تفکیک گلهها بر اساس سن» بهتدریج در دستور کار قرار گرفتند. هرچند این اقدامات هنوز بهصورت فراگیر اجرا نمیشدند، اما در فارمهای پیشرو، نخستین گامها برای طراحی ورودیهای مجزا، نصب حوضچههای ضدعفونی و استفاده از لباسهای مخصوص برداشته شد.
در سطح مدیریتی، مفهوم «مدیریت یکپارچه گله» مطرح شد. این رویکرد بر هماهنگی میان تغذیه، تهویه، نور، تراکم و برنامههای بهداشتی تأکید داشت و هدف آن، دستیابی به حداکثر عملکرد با حداقل استرس برای پرنده بود. در همین راستا، آموزش نیروی انسانی، ثبت دقیق دادههای روزانه و تحلیل عملکرد گلهها بهعنوان ابزارهای مدیریتی مورد توجه قرار گرفتند.
تهویه سالن مرغداری
در حوزه تهویه، سالنهای سنتی با پنجرههای جانبی و تهویه طبیعی، بهتدریج جای خود را به سالنهای بسته با تهویه مکانیکی دادند. استفاده از فنهای خروجی، ورودیهای قابل تنظیم و کنترل دستی دما و رطوبت، موجب بهبود کیفیت هوای سالن شد. این تغییرات، بهویژه در مناطق با اقلیم گرم و مرطوب، تأثیر چشمگیری در کاهش تلفات ناشی از استرس گرمایی داشتند.
برنامه نوری
در زمینه نور، اگرچه هنوز از لامپهای رشتهای استفاده میشد، اما مطالعات اولیه درباره تأثیر برنامههای نوری متناوب آغاز شده بود. برخی فارمها با کاهش ساعات روشنایی از ۲۴ به ۲۰ یا ۱۸ ساعت در روز، بهبودهایی در رفتار پرنده، کاهش پرخاشگری و افزایش یکنواختی رشد مشاهده کردند. این یافتهها، زمینهساز توسعه برنامههای نوری علمی در دهههای بعد شدند.
تغذیه مرغ گوشتی در دهه 1980
از منظر تغذیه، دهه ۱۹۸۰ شاهد گسترش استفاده از مکملهای معدنی و ویتامینی بود. جیرهها بهتدریج به سمت فازبندی حرکت کردند و مفاهیمی مانند «Starter یا آغازین»، «Grower یا رشد» و «Finisher یا پایانی» در ادبیات تغذیهای رایج شدند. همچنین، استفاده از منابع پروتئینی با قابلیت هضم بالا، مانند کنجاله سویا با فرآوری حرارتی بهینه، موجب بهبود جذب اسیدهای آمینه و کاهش ضایعات نیتروژن شد.
در برخی فارمها، آزمایشهایی برای افزودن آنزیمهای گوارشی مانند فیتاز آغاز شد، هرچند این فناوری هنوز در مراحل ابتدایی بود. در این دهه، استفاده از آنتیبیوتیکها بهعنوان محرک رشد به اوج خود رسید. بسیاری از جیرهها بهطور روتین حاوی دوزهای پایین آنتیبیوتیک بودند که هدف آنها کاهش بار میکروبی روده و افزایش کارایی خوراک بود.
با این حال، نگرانیهایی درباره مقاومت میکروبی و باقیماندههای دارویی در گوشت پرندگان، در محافل علمی و بهداشتی مطرح شد.
راس، موفقترین نژاد مرغ گوشتی در 1980
در پایان دهه ۱۹۸۰، نژاد راس بهعنوان یکی از موفقترین نژادهای گوشتی در سطح جهان شناخته میشد. این موفقیت نهتنها حاصل اصلاحات ژنتیکی، بلکه نتیجه تعامل پیچیدهای از عوامل مدیریتی، تغذیهای، بهداشتی و محیطی بود. دهه ۱۹۸۰ را میتوان دهه بلوغ علمی پرورش صنعتی مرغ گوشتی دانست؛ دورهای که در آن، پایههای بسیاری از استانداردهای امروزی صنعت طیور بنا نهاده شد.
آغاز دهه 1990 میلادی و معرفی نژاد Ross 308
دهه ۱۹۹۰ را میتوان دهه تثبیت جهانی نژاد راس و آغاز استانداردسازی جهانی در پرورش آن دانست. در این دوره، شرکت Ross Breeders با تکیه بر دادههای انباشتهشده از دهههای پیشین، نسخهای بهینهشده از نژاد Ross 308 را معرفی کرد.
Ross 308 با سرعت رشد بالا، یکنواختی مطلوب و ضریب تبدیل خوراک پایین، بهسرعت جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کرد. این نژاد قادر بود در مدت ۴۹ تا ۵۲ روز به وزن نهایی ۲.۴ تا ۲.۶ کیلوگرم برسد، در حالیکه ضریب تبدیل خوراک آن به حدود ۱.۹ تا ۲.۰ کاهش یافته بود.
در این دهه، اصلاح نژاد وارد مرحلهای دقیقتر شد. استفاده از مدلهای آماری پیشرفتهتر، دادهکاوی عملکرد نسلهای متعدد و بهرهگیری از فناوریهای نوین در ثبت دادهها، موجب شد تا انتخاب ژنتیکی با دقت بیشتری انجام شود. شاخصهایی مانند نرخ رشد روزانه، یکنواختی لاشه، مقاومت به بیماریها و کارایی تغذیهای، بهصورت همزمان در مدلهای انتخاب لحاظ شدند.
این رویکرد چند هدفه، موجب شد تا نژاد راس نهتنها از نظر رشد، بلکه از نظر سلامت عمومی و کیفیت لاشه نیز بهبود یابد.
امنیت زیستی در دهه 1990
در حوزه امنیت زیستی، دهه ۹۰ شاهد گسترش تدریجی مفاهیم پیشگیرانه بود. بسیاری از فارمها بهصورت رسمی، سیاستهای «ورود کنترلشده»، «لباس و کفش اختصاصی» و «دوش ورودی» را اجرا کردند. همچنین، مفهوم «زونبندی داخلی» برای جداسازی مناطق تمیز و آلوده در سالنها مطرح شد. این اقدامات، بهویژه در مقابله با بیماریهایی مانند آنفلوآنزای پرندگان و گامبورو، نقش مؤثری ایفا کردند.
تجهیزات سالن
در زمینه تهویه، سالنهای بسته با تهویه مکانیکی به استاندارد غالب تبدیل شدند. استفاده از فنهای فشار منفی، ورودیهای اتوماتیک و سیستمهای کنترل دما و رطوبت، موجب شد تا شرایط محیطی سالنها بهطور قابل توجهی بهبود یابد. این پیشرفتها، نهتنها موجب کاهش استرس گرمایی و سرمایی شدند، بلکه با کاهش تراکم گازهای مضر مانند آمونیاک، سلامت تنفسی پرندگان را ارتقاء دادند.
برنامه نوری
در حوزه نور، مطالعات علمی بیشتری درباره تأثیر برنامههای نوری بر رشد و رفتار پرنده انجام شد. استفاده از برنامههای نوری متناوب با دورههای روشنایی و تاریکی مشخص، بهویژه الگوی ۱۸ ساعت روشنایی و ۶ ساعت تاریکی، بهعنوان الگوی استاندارد در بسیاری از فارمها پذیرفته شد. این برنامهها موجب بهبود رفتار تغذیهای، کاهش پرخاشگری و افزایش یکنواختی رشد شدند.
تغذیه مرغ گوشتی در دهه 1990
در زمینه تغذیه، فازبندی جیرهها بهصورت رسمی و گسترده اجرا شد. جیرههای استارتر، رشد و پایانی با ترکیبهای متفاوت از نظر انرژی، پروتئین، اسیدهای آمینه و مواد معدنی طراحی شدند. استفاده از آنزیمهای گوارشی مانند فیتاز و زایلاناز بهصورت تجاری آغاز شد و موجب افزایش قابلیت هضم خوراک، کاهش هزینههای تغذیه و کاهش دفع فسفر به محیط زیست شد. همچنین، استفاده از مکملهای اسیدهای آمینه سنتتیک مانند لیزین و متیونین برای تنظیم دقیقتر نسبتهای تغذیهای رایج شد.
در این دهه، نگرانیها درباره استفاده بیرویه از آنتیبیوتیکها افزایش یافت. برخی کشورها، بهویژه در اروپا، محدودیتهایی برای استفاده از آنتیبیوتیکهای محرک رشد اعمال کردند. این روند، آغازگر حرکت بهسوی جایگزینهای طبیعی مانند پروبیوتیکها، پریبیوتیکها و اسیدهای آلی شد.
مدیریت و آموزش نیروی انسانی
از منظر مدیریتی، استفاده از نرمافزارهای ثبت و تحلیل دادههای گله، بهویژه در فارمهای بزرگ آغاز شد. این ابزارها امکان پایش دقیق مصرف خوراک، رشد روزانه، تلفات و ضریب تبدیل را فراهم میکردند و به مدیران کمک میکردند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند. همچنین، آموزش نیروی انسانی و استانداردسازی فرآیندهای پرورش، بهعنوان بخشی از تضمین کیفیت در زنجیره تولید گوشت مرغ، مورد توجه قرار گرفت.
راس، نژاد غالب مرغ گوشتی در کشورها در پایان دهه 1990
در پایان دهه ۱۹۹۰، نژاد راس بهعنوان نژاد غالب در بسیاری از کشورها شناخته میشد. این موفقیت، حاصل ترکیب اصلاح ژنتیکی دقیق، تغذیه علمی، مدیریت محیطی پیشرفته و امنیت زیستی هدفمند بود. دهه ۹۰ را میتوان دهه «استانداردسازی جهانی» در پرورش نژاد راس دانست؛ دورهای که در آن، اصول علمی پرورش بهصورت گسترده در سطح بینالمللی پذیرفته و اجرا شد و زمینه را برای تحولات عمیقتر در دهههای بعد فراهم ساخت.
دهه 2000 میلادی، جهش فناورانه در پرورش نژاد راس
دهه ۲۰۰۰ را میتوان دهه جهش فناورانه در پرورش نژاد راس دانست؛ دورهای که در آن، فناوریهای نوین در اصلاح نژاد، تغذیه، مدیریت سالن و پایش عملکرد بهصورت همزمان بهکار گرفته شدند. در آغاز این دهه، نسخه بهروزشدهای از نژاد Ross 308 معرفی شد که با بهرهگیری از دادههای ژنتیکی چندنسلی، عملکردی بهمراتب بهتر از نسلهای پیشین داشت. این پرنده قادر بود در مدت ۴۲ تا ۴۵ روز به وزن نهایی ۲.۵ تا ۲.۷ کیلوگرم برسد، در حالیکه ضریب تبدیل خوراک آن به حدود ۱.۷ تا ۱.۸ کاهش یافته بود.
در این دهه، اصلاح نژاد وارد مرحلهای دقیقتر شد. استفاده از دادههای ژنوتیپی، تحلیلهای چندمتغیره و مدلهای انتخاب ژنتیکی با وزندهی به صفات مختلف موجب شد تا انتخاب پرندگان نهتنها بر اساس رشد، بلکه بر اساس مقاومت به بیماریها، سلامت پا و یکنواختی لاشه انجام شود. این رویکرد موجب شد تا نژاد راس بهعنوان نژادی متعادل از نظر عملکرد و سلامت شناخته شود.
امنیت زیستی، مدیریت سالن در دهه 2000 میلادی
در حوزه امنیت زیستی، اجرای برنامههای چندلایه بهصورت گستردهتری در فارمها آغاز شد. استفاده از دوشهای ورودی، لباسهای یکبارمصرف، پایش میکروبی محیط و کنترل ورود وسایل نقلیه بهعنوان اجزای ثابت امنیت زیستی درآمدند.
همچنین، استفاده از سیستمهای ثبت دیجیتال برای پایش تلفات، مصرف خوراک و بروز علائم بیماری، بهعنوان ابزارهای هشدار زودهنگام مورد استفاده قرار گرفتند. در زمینه تهویه، سالنهای مدرن به سیستمهای تهویه تونلی و تهویه ترکیبی مجهز شدند. استفاده از سنسورهای دما، رطوبت و گاز آمونیاک، همراه با کنترلکنندههای خودکار، امکان تنظیم دقیق شرایط محیطی را فراهم ساخت. این فناوریها موجب کاهش استرس گرمایی، بهبود کیفیت بستر و کاهش شیوع بیماریهای تنفسی شدند.
نور و برنامه نوری
در حوزه نور، استفاده از لامپهای فلورسنت کممصرف و آغاز آزمایشهای میدانی با نور LED، موجب شد تا امکان تنظیم شدت و طیف نوری فراهم شود. مطالعات نشان دادند که نور با طیف آبی و سبز میتواند موجب کاهش استرس و افزایش رشد در پرندگان شود. همچنین، برنامههای نوری با دورههای روشنایی و تاریکی متناوب، بهویژه الگوی ۱۸ ساعت روشنایی و ۶ ساعت تاریکی، بهعنوان الگوی غالب در سالنهای صنعتی پذیرفته شد.
تغذیه در دهه 2000
در زمینه تغذیه، استفاده از جیرههای فازبندیشده با دقت بالا به استاندارد تبدیل شد. جیرههای آغازین، رشد و پایانی با تنظیم دقیق نسبت انرژی به پروتئین، اسیدهای آمینه سنتتیک و مکملهای معدنی طراحی شدند. استفاده از آنزیمهای گوارشی مانند فیتاز، زایلاناز و بتاگلوکاناز بهصورت گسترده در جیرهها اعمال شد و موجب افزایش قابلیت هضم، کاهش هزینه خوراک و کاهش آلودگی محیطی شد.
در این دهه، استفاده از جایگزینهای آنتیبیوتیکی مانند پروبیوتیکها، پریبیوتیکها، اسیدهای آلی و عصارههای گیاهی افزایش یافت. این ترکیبات با بهبود سلامت روده، کاهش التهاب و افزایش جذب مواد مغذی، موجب بهبود عملکرد پرنده شدند.
همچنین، استفاده از خوراک پلتشده با کیفیت بالا، با اندازه ذرات یکنواخت و تراکم مناسب، موجب افزایش مصرف خوراک و بهبود یکنواختی رشد شد.
پایش مستمر گله
در سطح مدیریتی، استفاده از نرمافزارهای مدیریت گله، سیستمهای پایش آنلاین و تحلیل دادههای عملکردی بهصورت روزانه، بهعنوان ابزارهای کلیدی در تصمیمگیریهای مدیریتی مطرح شدند. این ابزارها امکان شناسایی سریع مشکلات، اصلاح بهموقع جیره و تنظیم شرایط محیطی را فراهم کردند. همچنین، آموزش مستمر پرسنل، تدوین دستورالعملهای اجرایی و پایش عملکرد بهصورت دورهای، بهعنوان بخشی از نظام تضمین کیفیت در فارمها نهادینه شد.
پایان دهه 2000 میلادی
در پایان دهه ۲۰۰۰، نژاد راس بهعنوان نژاد غالب در بیش از ۱۰۰ کشور جهان پرورش مییافت. این موفقیت، حاصل تعامل پیچیدهای از اصلاح ژنتیکی دقیق، تغذیه علمی، مدیریت محیطی پیشرفته، امنیت زیستی چندلایه و بهرهگیری از فناوریهای نوین بود. دهه ۲۰۰۰ را میتوان دهه «فناوری و یکپارچگی مدیریتی» در پرورش نژاد راس دانست؛ دورهای که در آن، علم و فناوری بهصورت عملیاتی در مزرعه پیادهسازی شدند و پرورش صنعتی مرغ گوشتی به سطحی نوین ارتقاء یافت.
دهه 2010 میلادی
دهه ۲۰۱۰ را میتوان دوره بلوغ فناوریهای مدیریتی و آغاز پرورش دقیق (Precision Farming) در صنعت مرغ گوشتی دانست. در این دهه، نژاد Ross 308 همچنان بهعنوان نژاد غالب در سطح جهانی شناخته میشد و شرکت Aviagen با انتشار نسخههای بهروزشده از مشخصات عملکردی و تغذیهای، مسیر اصلاحات را ادامه داد. در این نسخهها، ضریب تبدیل خوراک به حدود ۱.۶ تا ۱.۷ کاهش یافت و سن کشتار به ۳۵ تا ۴۲ روز رسید، در حالیکه وزن نهایی پرنده بهطور میانگین ۲.۵ تا ۲.۷ کیلوگرم بود.
اصلاح نژاد در این دهه با بهرهگیری از دادههای ژنوتیپی، فنوتیپی و مدلهای انتخاب چندهدفه ادامه یافت. صفاتی مانند سلامت پا، مقاومت به بیماریهای تنفسی، یکنواختی رشد و کیفیت لاشه بهصورت همزمان در برنامههای انتخاب لحاظ شدند. همچنین، استفاده از پایگاههای داده جهانی برای تحلیل عملکرد گلهها در شرایط اقلیمی مختلف، موجب شد تا انتخاب ژنتیکی با دقت منطقهای انجام شود.
امنیت زیستی و شرایط سالن در این دهه
در حوزه امنیت زیستی، اجرای پروتکلهای چندلایه بهعنوان استاندارد جهانی پذیرفته شد. سالنها به سیستمهای کنترل ورود دیجیتال، پایش میکروبی محیط و برنامههای واکسیناسیون مبتنی بر دادههای سرولوژیک مجهز شدند.
همچنین، مفهوم «امنیت زیستی پویا» مطرح شد؛ رویکردی که در آن، اقدامات امنیتی بر اساس سطح خطر منطقهای و وضعیت گله تنظیم میشد. در زمینه تهویه، سالنهای مدرن به سیستمهای تهویه هوشمند مجهز شدند. استفاده از سنسورهای دما، رطوبت، گاز آمونیاک و دیاکسیدکربن، همراه با کنترلکنندههای خودکار، امکان تنظیم لحظهای شرایط محیطی را فراهم ساخت. این فناوریها موجب کاهش استرس گرمایی، بهبود کیفیت بستر و کاهش شیوع بیماریهای تنفسی شدند.
برنامه نوری در دهه 2010 میلادی
در حوزه نور، استفاده از نور LED با قابلیت تنظیم شدت و طیف نوری بهصورت گسترده در سالنها اجرا شد. مطالعات نشان دادند که نور با طیف آبی و سبز موجب کاهش استرس، افزایش رشد و بهبود رفتار تغذیهای پرندگان میشود. همچنین، برنامههای نوری با دورههای روشنایی و تاریکی متناوب، بهویژه الگوی ۱۸ ساعت روشنایی و ۶ ساعت تاریکی، بهعنوان الگوی غالب در سالنهای صنعتی پذیرفته شد.
تغذیه طیور گوشتی
در زمینه تغذیه، استفاده از جیرههای فازبندیشده با دقت بالا به استاندارد تبدیل شد. جیرههای استارتر، رشد و پایانی با تنظیم دقیق نسبت انرژی به پروتئین، اسیدهای آمینه سنتتیک و مکملهای معدنی طراحی شدند. استفاده از آنزیمهای گوارشی مانند فیتاز، زایلاناز و بتاگلوکاناز بهصورت گسترده در جیرهها اعمال شد و موجب افزایش قابلیت هضم، کاهش هزینه خوراک و کاهش آلودگی محیطی شد
در این دهه، استفاده از جایگزینهای آنتیبیوتیکی مانند پروبیوتیکها، پریبیوتیکها، اسیدهای آلی و عصارههای گیاهی افزایش یافت. این ترکیبات با بهبود سلامت روده، کاهش التهاب، و افزایش جذب مواد مغذی، موجب بهبود عملکرد پرنده شدند.
همچنین، استفاده از خوراک پلتشده با کیفیت بالا، با اندازه ذرات یکنواخت و تراکم مناسب، موجب افزایش مصرف خوراک و بهبود یکنواختی رشد شد. در سطح مدیریتی، مفهوم «پرورش دقیق» مطرح شد؛ رویکردی که در آن، دادههای لحظهای از گله، محیط و خوراک جمعآوری شده و برای تصمیمگیریهای مدیریتی استفاده میشدند.
ثبت روزانه عملکرد گله در دهه 2010 میلادی
استفاده از نرمافزارهای مدیریت گله، سیستمهای پایش آنلاین و تحلیل دادههای عملکردی بهصورت روزانه، بهعنوان ابزارهای کلیدی در تصمیمگیریهای مدیریتی مطرح شدند. همچنین، آموزش مستمر پرسنل، تدوین دستورالعملهای اجرایی و پایش عملکرد بهصورت دورهای، بهعنوان بخشی از نظام تضمین کیفیت در فارمها نهادینه شد.
راس، نژاد غالب در بیش از 100 کشور
در پایان دهه ۲۰۱۰، نژاد راس بهعنوان نژاد غالب در بیش از ۱۰۰ کشور جهان پرورش مییافت. این موفقیت، حاصل تعامل پیچیدهای از اصلاح ژنتیکی دقیق، تغذیه علمی، مدیریت محیطی پیشرفته، امنیت زیستی چندلایه و بهرهگیری از فناوریهای نوین بود. دهه ۲۰۱۰ را میتوان دهه «هوشمندسازی و دادهمحوری» در پرورش نژاد راس دانست؛ دورهای که در آن، علم و فناوری بهصورت عملیاتی در مزرعه پیادهسازی شدند و پرورش صنعتی مرغ گوشتی به سطحی نوین ارتقاء یافت.
تثبیت جهانی پرورش اصولی در دهه 2020 و بهبود ضرایب تبدیل
دهه ۲۰۲۰ را میتوان دوره تثبیت جهانی پرورش دقیق و همگرایی دادهمحور در صنعت مرغ گوشتی دانست. در این دهه، نژاد Ross 308 همچنان بهعنوان نژاد غالب در سطح جهانی شناخته میشد و شرکت Aviagen با انتشار نسخههای بهروزشده از مشخصات عملکردی، تغذیهای و مدیریتی، مسیر اصلاحات را ادامه داد.
در این نسخهها، ضریب تبدیل خوراک در شرایط بهینه به حدود ۱.۵ تا ۱.۶ کاهش یافت و سن کشتار به ۳۲ تا ۳۵ روز رسید، در حالیکه وزن نهایی پرنده بهطور میانگین ۲.۴ تا ۲.۶ کیلوگرم بود.
اصلاح نژاد در این دهه با بهرهگیری از دادههای ژنوتیپی، فنوتیپی، و مدلهای انتخاب چندهدفه ادامه یافت. صفاتی مانند سلامت پا، مقاومت به بیماریهای تنفسی، یکنواختی رشد، و کیفیت لاشه بهصورت همزمان در برنامههای انتخاب لحاظ شدند. همچنین، استفاده از پایگاههای داده جهانی برای تحلیل عملکرد گلهها در شرایط اقلیمی مختلف، موجب شد تا انتخاب ژنتیکی با دقت منطقهای انجام شود.
تحولات امنیت زیستی، تهویه سالن، نور و تغذیه در 2020 میلادی
در حوزه امنیت زیستی، اجرای پروتکلهای چندلایه بهعنوان استاندارد جهانی تثبیت شد. سالنها به سیستمهای کنترل ورود دیجیتال، پایش میکروبی محیط، و برنامههای واکسیناسیون مبتنی بر دادههای سرولوژیک مجهز شدند. همچنین، مفهوم «امنیت زیستی پویا» بهصورت عملیاتی در فارمهای بزرگ اجرا شد؛ رویکردی که در آن، اقدامات امنیتی بر اساس سطح خطر منطقهای و وضعیت گله تنظیم میشد.
در زمینه تهویه، سالنهای مدرن به سیستمهای تهویه هوشمند مجهز شدند. استفاده از سنسورهای دما، رطوبت، گاز آمونیاک، و دیاکسیدکربن، همراه با کنترلکنندههای خودکار، امکان تنظیم لحظهای شرایط محیطی را فراهم ساخت. این فناوریها موجب کاهش استرس گرمایی، بهبود کیفیت بستر و کاهش شیوع بیماریهای تنفسی شدند.
در حوزه نور، استفاده از نور LED با قابلیت تنظیم شدت و طیف نوری بهصورت گسترده در سالنها اجرا شد. مطالعات نشان دادند که نور با طیف آبی و سبز موجب کاهش استرس، افزایش رشد، و بهبود رفتار تغذیهای پرندگان میشود. همچنین، برنامههای نوری با دورههای روشنایی–تاریکی متناوب، بهویژه الگوی ۱۸ ساعت روشنایی و ۶ ساعت تاریکی، بهعنوان الگوی غالب در سالنهای صنعتی پذیرفته شد.
در زمینه تغذیه، استفاده از جیرههای فازبندیشده با دقت بالا به استاندارد تبدیل شد. جیرههای استارتر، رشد و پایانی با تنظیم دقیق نسبت انرژی به پروتئین، اسیدهای آمینه سنتتیک، و مکملهای معدنی طراحی شدند. استفاده از آنزیمهای گوارشی مانند فیتاز، زایلاناز و بتاگلوکاناز بهصورت گسترده در جیرهها اعمال شد و موجب افزایش قابلیت هضم، کاهش هزینه خوراک، و کاهش آلودگی محیطی شد.
در این دهه، استفاده از جایگزینهای آنتیبیوتیکی مانند پروبیوتیکها، پریبیوتیکها، اسیدهای آلی، و عصارههای گیاهی تثبیت شد. این ترکیبات با بهبود سلامت روده، کاهش التهاب، و افزایش جذب مواد مغذی، موجب بهبود عملکرد پرنده شدند. همچنین، استفاده از خوراک پلتشده با کیفیت بالا، با اندازه ذرات یکنواخت و تراکم مناسب، موجب افزایش مصرف خوراک و بهبود یکنواختی رشد شد.
در سطح مدیریتی، مفهوم «پرورش دقیق» به مرحله بلوغ رسید. دادههای لحظهای از گله، محیط، و خوراک جمعآوری شده و برای تصمیمگیریهای مدیریتی استفاده میشدند. استفاده از نرمافزارهای مدیریت گله، سیستمهای پایش آنلاین و تحلیل دادههای عملکردی بهصورت روزانه، بهعنوان ابزارهای کلیدی در تصمیمگیریهای مدیریتی مطرح شدند. همچنین، آموزش مستمر پرسنل، تدوین دستورالعملهای اجرایی، و پایش عملکرد بهصورت دورهای، بهعنوان بخشی از نظام تضمین کیفیت در فارمها نهادینه شد.
این موفقیت، حاصل تعامل پیچیدهای از اصلاح ژنتیکی دقیق، تغذیه علمی، مدیریت محیطی پیشرفته، امنیت زیستی چندلایه و بهرهگیری از فناوریهای نوین بود. دهه ۲۰۲۰ را میتوان دهه «یکپارچگی دادهها و تثبیت جهانی استانداردها» در پرورش نژاد راس دانست؛ دورهای که در آن، علم، فناوری و مدیریت بهصورت همافزا در خدمت ارتقاء بهرهوری و سلامت گلهها قرار گرفتند.
جمعبندی تاریخی تحولات نژاد راس (۱۹۷۰–۲۰۲۰)
1970
از دهه ۱۹۷۰ تا پایان دهه ۲۰۲۰، نژاد راس مسیر تکاملی بیسابقهای را طی کرده است؛ مسیری که از پرورش سنتی و تجربی آغاز شد و به یک سامانه علمی، دقیق و دادهمحور ختم گردید. در دهه ۱۹۷۰، اصلاح نژاد بر پایه انتخاب فنوتیپی و شاخصهای سادهای مانند وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک انجام میشد. سالنهای پرورش فاقد تهویه مکانیکی بودند، امنیت زیستی مفهومی ابتدایی داشت و تغذیه بر پایه جیرههای کلی و غیر فازبندیشده صورت میگرفت.
1980
در دهه ۱۹۸۰، با ورود تهویه مکانیکی، آغاز واکسیناسیون منظم و استفاده از مکملهای معدنی و ویتامینی، پرورش نژاد راس وارد مرحلهای علمیتر شد. ضریب تبدیل خوراک به حدود ۲.۲ کاهش یافت و سن کشتار به ۵۵ روز رسید.
1990
دهه ۱۹۹۰، دوره تثبیت جهانی نژاد راس بود. معرفی Ross 308 با عملکرد بالا، اجرای برنامههای نوری متناوب، فازبندی جیرهها و آغاز استفاده از آنزیمهای گوارشی، موجب شد تا ضریب تبدیل خوراک به حدود ۱.۹ کاهش یابد. امنیت زیستی بهصورت ساختاری در فارمها اجرا شد و نرمافزارهای مدیریتی برای پایش عملکرد گلهها بهکار گرفته شدند.
2000
در دهه ۲۰۰۰، فناوریهای مدیریتی و اصلاح ژنتیکی به مرحله بلوغ رسیدند. استفاده از دادههای ژنوتیپی، مدلهای انتخاب چندهدفه، تهویه هوشمند، نور قابل تنظیم و جیرههای دقیق، موجب شد تا ضریب تبدیل خوراک به حدود ۱.۷ برسد و سن کشتار به ۴۲ روز کاهش یابد. جایگزینهای آنتیبیوتیکی مانند پروبیوتیکها و پریبیوتیکها بهصورت گسترده استفاده شدند.
2010
دهه ۲۰۱۰، دوره هوشمندسازی و دادهمحوری بود. پرورش دقیق با استفاده از سنسورها، پایش لحظهای، و تحلیل دادههای عملکردی، بهعنوان استاندارد جهانی پذیرفته شد. ضریب تبدیل خوراک به حدود ۱.۶ رسید و سن کشتار به ۳۵ روز کاهش یافت. امنیت زیستی چندلایه، نور LED با طیف کنترلشده و جیرههای فازبندیشده با آنزیمهای پیشرفته، موجب ارتقاء سلامت و بهرهوری گلهها شد.
2020
در دهه ۲۰۲۰، این روند تثبیت شد و نژاد راس بهعنوان نژاد غالب در بیش از ۱۰۰ کشور جهان پرورش یافت. تعامل میان اصلاح ژنتیکی، تغذیه علمی، مدیریت محیطی، امنیت زیستی و فناوریهای نوین، پرورش مرغ گوشتی را به سطحی بیسابقه رساند. این پنج دهه، نمایانگر گذار از پرورش سنتی به صنعتی، از تجربی به علمی و از دستی به هوشمند بودند؛ و نژاد راس، نماد این تحول جهانی در صنعت طیور است.
فارسی
English